تکنولوژیهای موجود میتوانست به ردیابی آتشنشانهای گرفتار کمک کند
دی ماه سال ۱۳۹۵ برای شهروندان تهرانی با تراژدی آتشسوزی و فرو ریختن ساختمان قدیمی پلاسکو به پایان رسید تا جای خالی این سازه نوستالژیک درس عبرتی برای مدیریت ضعیف بحرانهای شهری باشد. این حادثه یا به عبارت بهتر، این فاجعه اگرچه به قیمت تلفات مالی و جانی سنگینی برای شهر تهران تمام شد، اما میتواند تلنگر قابل توجهی به مدیران شهری و کشوری برای بیتوجهی به استفاده از خدمات ایمنی بهروز در معماری شهرها باشد. در دنیایی که ابرقدرتهای اقتصادی برای تصاحب دنیای بازی و سرگرمیهای دیجیتالی رقابت کرده و در این میان از هرگونه اطلاعات مکانی و زمانی کاربران و گیمرهای خود استفاده میکنند، فقدان یک سیستم اطلاعاتی در یک ساختمان شناختهشده مرکز پایتخت و ناگوارتر از آن در تیمهای امدادی کشور به مراتب دردناکتر از آتشسوزی و فرو ریختن یکی از سه هزار ساختمان ناایمن تهران است. ساختمان پلاسکو صبح روز پنجشنبه دچار حادثه شد، خرابی و قطعی ۳۵۰۰خط تلفن و اختلال در برقراری ارتباط با موبایل در زمان وقوع حادثه نخستین نشانههای ضعف زیرساختهای ارتباطی کلانشهر تهران است تا این اطمینان خاطر حاصل شود که حادثههای وسیعتر، پیامدهای به شدت ناگوارتری برای سیستم ارتباطی کشور به دنبال خواهد داشت.
در شرایطی که سایر کشورها با توسل به انواع خدمات رایانش ابری در تلاش برای استخراج کوچکترین دادههای مکانی و زمانی درباره هر امری ولو در حوزه سرگرمی هستند، چرا باید سازمان آتشنشانی پس از گذشت ۲۴ساعت از وقوع فاجعه با شک و تردید درباره وضعیت آتشنشانان محبوس در زیر آوار صحبت کند و با اگر و اما خبر آنها را بدهد. نکته قابل توجه نبود سامانه اطلاعرسانی جمعی آتشنشانان و نبود سامانهای برای رهگیری وضعیت حیاتی و موقعیت مکانی این افراد است، بهطوری که حتی سرپرست تیمها و افراد مسوول شمارش دقیق افراد مفقود را ندارند! بهطوری که آتشنشانان برای اعلام زنده بودن از تلفن همراه خود استفاده کردهاند. البته این ایراد به مدیریت ساختمان بزرگی مثل پلاسکو وارد است که چرا سیستم ایمنی این ساختمان را از خارج تحت نظر نداشته تا مشخص شود در حین حادثه چه اتفاقی در آن رخ داده است.
در این میان، تنها دلخوشی بازماندگان به اخبارهای ضد و نقیضی درباره ارسال عکس از افراد محبوس شده یا ارسال سیگنالهای نامفهوم رادیویی است. در صورتی که استفاده از یک وسیله با امکاناتی مانند GPS (یا دستگاه موقعیت یاب) با مکانیزم انتقال پیام صوتی تصویری با برد حدود ۱۰۰۰ متر با سطح انرژی ۵ روز کار مداوم که امروزه برای ایجاد ارتباط بین افراد درگیر حادثه در سایر کشورها استفاده میشود، میتوانست مهار و کنترل این حادثه را خیلی سریعتر از این امکانپذیر سازد. این در حالی است که استفاده از تجهیزات روباتیک برای خاموش کردن آتش بهطور آمار تلفاتی کمتر از این داشت که آتشنشانان شخصا برای خاموش کردن در معرض آتش قرار بگیرند. به نظر میرسد، با توجه به سیستم قدیمی و فرسوده تجهیزات آتشنشانی و زنده یابی، صحبت از بهکارگیری پهپادها برای تصویرسازی ساختمان دچار حادثه و تعیین موقعیت مکانی افراد محبوس در حادثه یک شوخی بیشتر نباشد به ویژه در حال حاضر که فضای شهر تهران محل امنی برای پهپادها نیست.
این تمام داستان نقاط پنهان فقدان سیستم اطلاعاتی و ارتباطی در فاجعه چهارراه استانبول نبود چرا که گذشت زمان نشان میدهد کلانشهر به اصطلاح مدرن تهران مسیر طولانی برای به روز شدن دارد و همچنان از زیرساختهای فرسوده و قدیمی رنج میبرد. در حالی که دنیای تکنولوژی با تلاش برای اختراع انواع خدمات اینترنت اشیا و ابزارهای مجهز به سنسورها درصددند محیط افراد را از هر نظر ایمن کنند، ساختمان ۱۷ طبقه پلاسکو بدون هیچ سیستم هشداردهنده آتش سوزی به مثابه بمبی شهر را میلرزاند. در صورتی که انتظار میرود با پیشرفت سیستمهای ارتباطی امروزی مراکز پرتردد شهری از سوی سازمانهای ایمنی رصد شده و وضعیت تاسیسات آن از لحاظ کارکردی و فرسودگی مورد بررسی قرار بگیرد. نه آنکه مقامات ذی ربط با ارسال اخطار صرفا رفع تکلیف کنند. به هر حال ساختمان پلاسکو ساعتهاست در آتش میسوزد، بدون آنکه کسی بداند در آن ساختمان تاسیسات و مسیرهای خروج اضطراری در چه وضعیتی است.
نکته دیگری که نشان میدهد مفاهیمی مانند شهروند الکترونیک، شهر هوشمند یا ساختمان هوشمند برای سیستم شهرنشینی ما همچنان واژگان خیالی و دور از ذهن است، هجوم صاحبان کسب و کار برای خروج اسناد و کامپیوتر های موجود برای حفظ اسناد حسابداریشان بود، در حالی که اگر اطلاعات این افراد روی سامانه های ابری ذخیره میشد نگرانی برای از دست رفتن اطلاعات وجود نداشت، همچنین در صورت استفاده صحیح از نظام بانکداری الکترونیک نگرانی وجود اسناد تضمینی یا مدت دار پرداختی نیز برطرف میشد. به هر حال، انتظار میرود جای خالی ساختمان قدیمی پلاسکو در مرکز شهر تهران تلنگری برای آشتی با تکنولوژیهای به روز دنیا برای حفظ و ذخیره دادههای شهری برای ارتقای ایمنی شهروندان باشد تا دوباره خبر مشابهی درباره یکی دیگر از ۳۰۰۰هزار ساختمان غیرایمن تهران شنیده نشود.
تکنولوژیهای جدید ردیابی آتشنشانان
در سال ۱۹۹۹، شش آتشنشان که به داخل یک انبار پر از آتش در ماساچوست آمریکا رفته بودند به خاطر پیدا نکردن راه خروج و گیر افتادن در ویرانههای انبار بزرگ و تمام شدن اکسیژن جان خود را از دست دادند. آنها جزو گروه ۷۳ نفره آتشنشانهایی بودند که به این محل اعزام شده بودند. این تراژدی تحولی را در زمینه ارتباطات آتشنشانان به وجود آورد چراکه چالش اصلی این بود که چگونه میتوان مکان آتشنشانانی را که رفتن در داخل ساختمان درحال تخریب جزئی از مسوولیتشان است، حتی پس از تخریب شناسایی کرد و در فضایی که سیگنالهای رادیویی مانند GPS قادر به دریافت نیستند، نحوه ارتباط و مسیریابی چگونه باید باشد. همین موضوع باعث شد یک تیم محققان ناسا در لابراتوار Pasadena کالیفرنیا سیستم ردیابی را درست کردند که باعث تحولی در فضای آتشنشانها شده است. این سیستم POINTER نام دارد که سیستمی دقیق برای مسیریابی و ردیابی در مواقع بحرانی است. این سیستم که با امواج الکترومغناطیس کار میکند امروز به اندازهای توسعه یافته که ابعاد و وزن آن بسیار کم شده و میتوان آن را به هر آتشنشان متصل کرد و شاید بتوان گفت به اندازه کلاه ایمنی برای یک آتشنشان اهمیت دارد.
اما تکنولوژیهایی از این دست برای نجات آتشنشانها کم نیستند. ابزار جدید دیگری در این زمینه وجود دارد به نامAUDREY که بر اساس تکنولوژی هوش مصنوعی کار میکند. این ابزار به نحوی طراحی شده که با ابزارهای مربوط به اینترنت اشیا همگرایی دارد به این ترتیب از طریق سنسورهای حرارتی میتوان مثلا میزان حرارت اتاقهای دیگر، مواد شیمیایی پخش شده، تصاویر ماهوارهای محل و GPS را سنجش کرده و به اطلاع آتشنشانها و تیمهای مستقر در میدان رساند. سیستم ابری مدیریت این ابزار اطلاعات را به لحظه پردازش کرده و به این ترتیب ارتباط از نزدیک و اطلاعات مشترک دقیقی بین تیم آتشنشانها برقرار میشود.
منبع: دنیای اقتصاد