انتقال فناوری مفهومی است که در پسا برجام به شکلی جدی باید مورد توجه قرار گیرد.
دستیابی به فنّاوری در بنگاههای تولیدی تنها از طریق انتقال فنّاوری امکانپذیر است، چه انتقال عمودی و چه انتقال افقی.
در انتقال عمودی یا انتقال تحقیق و توسعه، اطلاعات فنی و یافتههای تحقیقات کاربردی به مرحله توسعه و طراحی مهندسی انتقالیافته و سپس با تجاری شدن فنّاوری به فرایند تولید وارد میشود. در انتقال افقی، فنّاوری از یک سطح توانمندی در کشور یا شرکت دیگر به همان سطح توانمندی در محل دیگری منتقل میشود. در این حالت هرچه سطح گیرنده فنّاوری بالاتر باشد هزینه انتقال فنّاوری کاهش مییابد و جذب آن بهصورت مؤثرتری انجام میشود. در جدول “۱”ماهیت و مفهوم انتقال فنّاوری در هر سطح و هزینه آن در مقایسه با سطوح دیگر مشخصشده است.
هزینه انتقال فنّاوری | مفهوم انتقال فنّاوری | ماهیت فعالیت پژوهشی | سطح |
بسیار پایین | انتقال دانش | پژوهشی | تحقیقات کاربردی |
پایین | انتقال دانش | تحقیق و توسعه | تحقیقات توسعهای |
مناسب | انتقال توانایی | فعالیتهای مهندسی | مهندسی طراحی |
قابلقبول | انتقال توانایی | فعالیتهای مهندسی | مهندسی ساخت |
بالا | انتقال ماشین | مدیریت | تولید |
بسیار بالا | انتقال محصول | تجارت | محصول |
جدول ۱- مقایسه مفهوم و هزینه انتقال فنّاوری در سطوح توانایی فنّاوری
در این تعریف انتقال فنّاوری زنجیره بههمپیوسته فعالیتهای هدفداری است که طی آن مجموعه مؤلفههای فنّاوری در مکانی بهجز محل اولیه به وجود آمدنش در کاربرد هرچه گستردهتر مورد بهرهبرداری قرار میگیرد.
بنابراین تعریف سازمان ملل، انتقال فنّاوری عبارت است از واردکردن عوامل فنّاورانه خاص از کشورهای توسعهیافته به کشورهای درحالتوسعه تا این کشورها را قادر به تهیه و بهکارگیری ابزارهای تولیدی جدید و گسترش و توسعه ابزارهای موجود سازد.
ارکان انتقال فنّاوری:
انتقال فنّاوری فرایندی است که طی آن گیرنده فنّاوری «متقاضی» موفق میگردد ضمن تهیه سختافزارهای لازم به سطح مطلوبی از نرمافزارها و فوتوفنهای نهفته در فنّاوری مورد انتقال از طریق انتقالدهنده «عرضهکننده» دست یابد و بدینوسیله با پرداخت هزینه فنّاوری مربوطه، به روشهای بهتری در تولید یا ارائه خدمات موردنیاز احاطه یابد؛ بنابراین در هر فرایند انتقال فنّاوری ارکان مشخصشده در شکل “۱”قابلتفکیک است.
عرضهکننده فنّاوری:
طبیعی است که عرضهکننده فنّاوری باید بر فنّاوری موردنظر مسلط بوده و توانایی و انگیزه انتقال آن را داشته باشد. معمولاً در انگیزه عرضهکننده فنّاوری تردیدهایی وجود دارد. به این دلیل که فنّاوری بهمثابه عنصر تفوق بشر امروزی و اصلیترین رقابت علمی و اقتصادی شرکتها، مؤسسات تولیدی و بلکه کشورهای مختلف جهان، محسوب میشود. بنابراین آیا تصور انتقال آن و دسترسی به عاملی اینچنین حیاتی که شیشه عمر صاحبان فنّاوری محسوب میشود ممکن و عملی است؟
بررسی انتقال فناوریهای انجامشده به کشورهای جهان سوم عموماً چشمانداز تیرهای را نشان میدهد. با مطالعه سابقه همکاریهای علمی و فنّاورانه کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه بهکرات ملاحظه میشود که زیر لوای همکاریهای شمال با جنوب و کمک به جهان سوم و بالاخره انتقال فنّاوری، آنچه هرگز به وقوع نمیپیوندد انتقال واقعی فنّاوری و یا به بیان دقیقتر انتقال فنّاوریهای مناسب به کشورهای متقاضی است. معمولاً فروش فناوریهای از رده خارجی همچون صنایع آلودهکننده محیطزیست و پرمصرف انرژی همچون فرایندهای غیرکارا در برخی موارد از تولید مواد پتروشیمی، روشهای غیراقتصادی تولید آهن و فولاد و مانند آنها با تبلیغات زیاد و اغلب طی قراردادهای سنگین مالی تحت پوشش انتقال فنّاوری به کشورهای جهان سوم تحمیل میشوند.
در بررسی اغلب قراردادهای متعارف انتقال فنّاوری ملاحظه میگردد که مؤسسات عرضهکننده فنّاوری بهمنظور جذب سرمایه کافی برای توسعه فناوریهای جدید خود، تلاش میکند با فروش فناوریهای از رده خارج به کشورهای متقاضی، علاوه بر تأمین سرمایه لازم، رقبای احتمالی آینده را نیز از میدان به درکنند.
درواقع، کشورهای صنعتی، هیچ علاقهای به واگذاری کمترین فنّاوری مفید به کشورهای درحالتوسعه ندارند و در استفاده از نیروی قهرآمیز برای تحمیل اراده و حفظ تسلط بر آنها هیچ تردیدی به خود راه نمیدهد. بنابراین ملاحظه میشود که در شرایط متعارف هرگز شرکتها و موسسههای عرضهکننده فنّاوری حاضر به از دست دادن عامل برتری و استیلای خود در بازار رقابت جهانی نخواهند بود، پس چاره چیست؟
بررسیهای انجامشده شاهد این مدعاست که شرکتهای دارنده فناوریهای پیشرفته در شرایط خاصی مجبور به انتقال واقعی فنّاوری هستند. انتقالی که اگر گیرنده قدر آن را بداند فرصت مناسبی برای دسترسی به فناوریهای نوین به شمار میرود. این فرصتها معمولاً به هنگام بروز مشکلات اقتصادی و مدیریتی برای مؤسسات صاحب فنّاوری بروز میکنند. مشکلاتی که حتی در کشورهای توسعهیافته موجب ورشکستگی شرکتها میگردد و در آن هنگام در صورت هشیاری متقاضی فنّاوری به طرق مختلف و حتی گاهی اوقات به صورتی تقریباً رایگان میتوان به پیشرفتهترین فناوریهای حیاتی دستیافت.
در کشور ایران نیز استفاده از این شرایط قابل تحقق است. بروز ناپایداری سیاسی در دیگر کشورها ازجمله شوروی سابق، وجود رقابتهای اقتصادی بین شرکتهای غربی، حضور ایرانیان مقیم خارج از کشور در برخی از مؤسسات مهم و بالاخره عموم مسلمانان و دوستداران انقلاب، همه و همه زمینههای مناسبی هستند که در عرصه رقابت علمی و فنّاورانه جهان امروز، عرصه نبرد فنی و فنّاورانه را به نفع ما ترسیم میکند و توسعه روزافزون شبکههای ارتباطی بر شدت و عمق تغییر و تحولات در این پهنه دامن زاده است.
متقاضی فنّاوری، آمادگیها و هماهنگیها:
همانطور که در قسمت روشهای کسب فنّاوری مطرح شد. هرچه سطح گیرنده فنّاوری بالاتر باشد، هزینه انتقال فنّاوری کاهشیافته و جذب آن بهصورت مؤثرتری انجام میشود. نکته مهم برای دستاندرکاران انتقال فنّاوری این است که گیرنده فنّاوری باید مناسب با سطح انتقال فنّاوری باشد. بهعنوانمثال گیرنده یک فنّاوری نمیتواند در سطح طراحی مهندسی یک کارخانه باشد، بلکه باید یک دفتر طراحی فنّاوری را جذب کند و سپس به بخشهای موجود مهندسی ساخت و تولید منتقل کند. بنابراین اگر هدف از انتقال فنّاوری تنها تولید محصولات در مدت عمرمحدود فنّاوری است. آنگاه ممکن است انتقال ماشینآلات و دستورالعملهای فنی بهرهبرداری از ماشینآلات و تعمیر و نگهداری آن به یک واحد تولیدی که از نیروی انسانی ماهر و سازماندهی خوب و دانش فنی و اطلاعات موردنیاز برخوردار است. ما را به این هدف نائل آورد ولی کمک چندانی به ایجاد توانایی طراحی و ساخت واحدهای مشابه در کشور نمیکند. نمونه بارز این امر در ساخت کارخانههای تولید سیمان در کشور اتفاق افتاد که علیرغم احداث حدود ۳۰ کارخانه توسط شرکتهای خارجی در کشور، هنوز توانایی طراحی و ساخت این واحدها در ظرفیتهای مختلف و با مواد اولیه متفاوت در کشور وجود ندارد. درحالیکه اگر انتقال فنّاوری در سطوح بالاتری انجام میشد، تنها احداث تعداد انگشتشماری از این واحدها با همکاری شرکتهای خارجی، کافی بود تا طراحی و ساخت این نوع کارخانهها در کشور به وجود آید. بهعبارتدیگر در هر انتقال فنّاوری در رابطه با نقش گیرندگان فنّاوری باید پاسخ سؤالات زیر مشخص باشد:
دفتر طراحی کارخانه و دفاتر طراحی تجهیزات آن کجاست؟
ساخت کارخانه و ماشینآلات موردنیاز در کجا انجام میشود؟
نصب و راهاندازی آن چگونه انجام میشود؟
بهرهبردار و تولیدکننده محصولات آن کیست؟
تعمیر و نگهداری آن چگونه انجام میشود؟
ویژگیهای فنّاوری مناسب:
ارزیابی و انتخاب فنّاوری یکی از فعالیتهای مهم انتقال فنّاوری محسوب میشود و بعضاً انتخاب نامناسب فنّاوری پیامدهای جبرانناپذیری دارد. پروفسور عبدالسلام در یکی از سخنرانیهای خود اظهار داشت: در مصر سه میلیون دلار صرف ایجاد کارخانهای شد تا لامپهای گرمایونی تولید کنند. این کارخانه درهمان سالی برپا شد که ترانزیستورهای کاملتری به وجود آمد و به بازارهای جهانی سرازیر شد. طبعاً مشاوران خارجی ایجاد چنین کارخانهای را توصیه کرده بودند ولی مقامهای مسئول مجری بودند که درک خاصی از چگونگی دانش نداشتند و درعینحال بدون مشورت با فیزیکدانان شایسته کشور خودشان این توصیه را پذیرفتند. در بررسی مفاهیم، اهمیت و طبقهبندی فنّاوری، با مرور ادبیات فنّاوری، مدلهای لازم برای بررسی ماهیت فنّاوری و انتخاب فنّاوری مناسب بررسی شد. به نظر میرسد بررسی پنج بعد عمر فنّاوری، پیچیدگی فنّاوری، سرعت تحولات آن، بازار در دسترس و ارزشافزوده حاصل، دستهبندی مناسبی را برای انتخاب فنّاوری در اختیار قرار دهد. مناسبترین وضیعت عمر فنّاوری برای انتقال، دوره معرفی و رشد فنّاوری است. یعنی مرحلهای که خطرپذیری تحقیقات سپریشده و زمان کافی برای استفاده اقتصادی از آن فراهم باشد. پیچیدگی فنّاوری مورد انتقال باید در حد توان فنی و اقتصادی متقاضی فنّاوری و یا یکقدم بالاتر باشد که امکان جذب فنّاوری فراهم شود. سرعت تحولات فنّاوری باید متناسب با فضای محیطی نیازمند فنّاوری باشد که امکان حیات و توسعه فنّاوری فراهم بوده و همراهی با تحولات فنّاوری در دنیا امکانپذیر گردد.
اندازه بازار داخلی، منطقهای و یا بینالمللی در دسترس بهاندازه کافی بزرگ باشد در شرایطی که علاوه بر اندازه بازار، کشش بازار نیز زیاد باشد، سود مناسبی را نصیب سرمایهگذاران خواهد کرد. با توجه به توان متقاضی، ارزشافزوده فنّاوری بالا بوده و فنّاوری در لایهای منتقل شود که بیشترین ارزشافزوده را داشته باشد. بهعنوانمثال بیشترین ارزشافزوده زیستفناوری در لایه تحقیقات کاربردی و توسعهای درحالیکه بیشترین ارزشافزوده نرمافزار در طراحی مهندسی است.
روش انتقال فناوری :
منظور از روش انتقال فنّاوری، مجموعهای از فعالیتهای از پیش تعریفشدهای است که طی آن فنّاوری موردنیاز در اختیار متقاضی قرار میگیرد. روشهای انتقال فنّاوری، بسته به نوع فنّاوری و شرایط گیرنده و دهنده آن متفاوت و در برخی موارد بسیار متنوع است. در میان کتابها و مقالات نوشتهشده در مورد این موضوع، میتوان به طبقهبندیهای مختلفی نظیر تقسیم آن به روشهای مستقیم و غیرمستقیم، درونی و بیرونی، رسمی و غیررسمی، تجاری و غیرتجاری، بستهبندیشده و غیر بستهبندیشده، تجسم و غیرتجسم یافته اشاره کرد. روشهای انتقال فنّاوری از قرار زیر میباشند:
الف- انتقال فنّاوری بهصورت رسمی:
- سرمایهگذاری مشترک:
روی موضوعهای موردعلاقه دو طرف تشکیل میگردد و عمدتاً برای آشنایی به فناوریهای دو طرف بهصورت انتقال مستقیم و غیرمستقیم است.بازار هدف از الزامات کار است که پس از مطالعه اولیه و تائید انجام میشود. بهترین روش انتقال فنّاوری است.
در صورت وجود خطرپذیری، سرمایهگذاری خارجی درصد کم و در صورت عدم خطرپذیری طرف خارجی (۵۱ درصد به ۴۹ درصد) از قرارداد را متحمل میشود. - سهام اقلیت (Minority Equity):
یک شرکت بخشی از سهام شرکت عرضهکننده فنّاوری را میخرد اما در مدیریت آن نقشی ندارد. - کسب و ادغام:
یک شرکت با شرکت دارنده فنّاوری دیگری ادغام میشود و شرکت جدیدی از ترکیب دو شرکت قبلی به وجود میآید. - اخذ از طریق آموزش (Educational Acquisition):
یک شرکت، متخصصانی را تحت شرایط فنی ویژه استخدام میکند و یا از شرکت کوچکتر دیگری میخواهد تا نیروهای متخصص را در اختیار وی بگذارد. - اخذ (Acquisition):
یک شرکت از شرکت دیگری انتقال فنّاوری موردنیاز خود را اخذ میکند. - لیسانس (Licensing):
یک شرکت امتیاز تولید خاصی را از شرکت دیگری دریافت میکند. روشی معمول برای کشورهای جهان سوم برای صنعتی شدن (جایگزینی واردات) و نیز برای کشورهای پیشرفته در مورد فناوریهای نوظهور (توسعه رقابتپذیری)، در صورت عدم تسلط مذاکرهکنندگان پرهزینه است و معمولاً مبلغی بهعنوان حق امتیاز (معادل ۱۰۰ واحد قیمت محصول) و یا بهعنوان تولید هر محصول (حداکثر ۳ درصد قیمت محصول)، درنظرگرفته میشود. شامل قرارداد لیسانس اختراع- دانش فنی- علامت تجاری –کپیرایت است. - روش خرید کل کارخانه (Turn Key):
در مواقعی که قرارداد آماده بهرهبرداری است صورت میگیرد. - خدمات مهندسی:
خدمات مهندسی به آن دسته از کارهای فنی اطلاق میشود که در جهت ایجاد یک پروژه صنعتی و تولیدی به کار آید. معمولاً این خدمات توسط مؤسسات مهندسی باتجربه در امر موردنظر و یا فروشندگان ماشینآلات ارائه میشود. - قرارداد تحقیق و توسعه (R&D agreement):
یک شرکت هزینه انجام پروژههای پژوهشی را در مرکز دانشگاهی و تحقیقاتی بر عهده میگیرد تا فنّاوری خاصی توسعه یابد. - معامله مشترک (ْ joint Venture):
دو شرکت مختلف جهت نوآوری فنّاوری شرکت سومی را به وجود میآورند و در سود و زیان شرکت سوم شریک میشوند. - قرارداد خدمات فنی:
کمکهای فنی عموماً خدمات و اطلاعات فنی و مدیریتی (صنعتی) است که در تولید و ساخت محصول یا مواد، موردنیاز است. معمولاً این خدمات از طرف واحدهای تولیدی که داری تجارب لازم و کافی در این زمینه باشند ارائه میشود. در پروژه صنعتی و تولیدی کمکهای فنی عمدتاً شامل خدمات زیر است:
* کمک در انتخاب فنّاوری و روش ساخت و آزمایش کارخانه.* تهیه صورت مشخصات فنی ماشینآلات و تجهیزات.* تهیه مشخصات محصول.* همکاری در مقایسه پیشنهادهای خرید ماشینآلات.* همکاری در تهیه و خرید قطعات نیم ساخت و لوازم و مواد کمکی.* همکاری در تهیه مشخصات مواد اولیه و منابع تأمین آنها.* خدمات در رابطه با انجام آزمایشها و تحقیقات مواد اولیه و محصول.* نظارت بر عملیات نصب و راهاندازی کارخانه.* خدمات در مورد تصحیح و تغییر روشهای تولیدی.* خدمات مدیریتی در حین راهاندازی و بهرهبرداری
- همکاری فنی:
دو شرکت تواناییهای فناورانه خود را جهت رسیدن به محصولی جدیدتر به اشتراک میگذارند. - تحقیق و توسعه مشترک (Join R&D):
دو شرکت در زمینه فنّاوری خاصی اقدام به تحقیق و توسعه میکنند. - قرارداد تحقیق و توسعه (R&D agreement):
یک شرکت هزینه انجام پروژههای پژوهشی را در مرکز دانشگاهی و تحقیقاتی بر عهده میگیرد تا فنّاوری خاصی توسعه یابد. - سرمایهگذاری در پژوهش (Research Funding):
یک شرکت در زمینه پژوهش جهت خلق فنّاوری جدید در مراکز پژوهشی سرمایهگذاری میکند. - کنسرسیوم (Consortium):
تعدادی شرکت و موسسه عمومی جهت دستیابی به هدف خاصی در زمینه نوآوری فناورانه با یکدیگر همکاری میکنند ولی سهامی بین آنها ردوبدل نمیشود. - شبکهسازی (Networking):
یک شرکت شبکه ارتباطی با اشخاص و شرکتهای دیگر ایجاد میکند تا بتواند همواره در جریان نوآوریهای فنی باشد. - استفاده از سازندگان بیرونی (Outsourcing):
یک شرکت فعالیتهای فنی را به خارج از خود انتقال میدهد و تنها محصول موردنیاز را دریافت میکند. - Spin Off:
شرکتهایی که در کنار مراکز تحقیقاتی و یا دانشگاه ایجاد میشوند و نوآوری فنّاوری آنها را تجاری میکند. - سرمایهگذاری مستقیم خارجی:
سرمایهگذاری خارجی بهصورت درصدی داخلی و خارجی انجام میشود موضوع موردنظر سرمایهگذاری، توسط خارجیها در چارچوب سیاستهای انتخابشده انجام میشود. سامانههای مدیریتی، برنامهریزی مواد، فناوریهای تولیدی، بازاریابی، خدمات پس از فروش از آوردههای سرمایهگذاری خارجی میباشند. - مدل پارکهای علمی-آموزشی:
در این مدل امکاناتی برای متخصصان، جهت ایجاد شرکت فراهم میشود. در این کمپانیها اغلب توسط کارکنانی که آزمایشگاهها را ترک میکنند ایجاد میشود. - مدل فرت:
این مدل در انگلستان به کار گرفته میشود و ناظر بر افرادی است که از ناحیه چندین شرکت یا کنسرسیوم نمایندگی دارند که در آزمایشگاههای دولتی به جستجوی فنّاوری بپردازند. - قراردادهای فرعی و دست دوم:
این روش میتواند به انواع مختلف انجام شود.
الف- گرفتن بخشی از کار از انتقالدهنده (داخلی سازی).ب- گرفتن کار از کمپانیهای معتبر درصورتیکه در شبکه آنها قرار بگیریم (فعالیتهای تخصصی).
ج- گرفتن کار و دادن به بخشهای مختلف اگر قسمت مهندسی قوی داشته باشیم.
- قراردادهای بیع متقابل:
در این روش عرضهکننده فنّاوری موافقت میکند که امکانات تولیدی برای متقاضی فراهم کند و در آینده از محصولات تولیدشده وی بهعنوان بازپرداخت اصل و سود سرمایهگذاری خود، خریداری میکند.
مهمترین مشوق و انگیزه عرضهکننده فنّاوری در وارد شدن در قرارداد بیع متقابل، استفاده و بهرهبرداری از منابع طبیعی و انسانی ارزان در کشور دریافتکننده فنّاوری است.مهمترین انگیزه برای دریافتکننده فنّاوری، انتقال فنّاوری صنعتی و بهرهبرداری حداکثر از منابع طبیعی و انسانی در کشورش است.
- اتحاد راهبردی:
دو شرکت تواناییهای فناورانه خود را در جهت رسیدن به محصولی جدیدتر به اشتراک میگذارند. همکاری راهبردی عبارت است از فرآیند تشخیص شکاف در فناوریهای بومی با جستجو برای یافتن فنّاوریهای پرکننده و سپس درگیر کردن صاحبان آن فنّاوری در مشارکتی که نتیجه آن انتقال فنّاوری به کشور باشد. کشورهای تازه صنعتی شدهای مثل کره، همانند کشورهای پیشرفته صنعتی، اکنون در جستجوی مکملهای فنّاوری بومی خود هستند و برای این منظور هر مشوقی را که لازم باشد فراهم میکنند تا صاحبان خارجی فنّاوری را به این نوع همکاریها بکشانند. - انتقال فنّاوری بهصورت غیررسمی:
*استخدام کارکنان فنی و علمی
*خرید و واردات ماشینآلات و دریافت کمکهای فنی بهوسیله سازندگان اصلی ماشینآلات
*مهندسی معکوس: معمولاً زمانی انجام میپذیرد که شرکتهای چندملیتی و یا کشور عرضهکننده فنّاوری از انتقال حق امتیاز فناوریهای پیشرفته به کشورهای درحالتوسعه امتناع میورزند.
*اعزام نیرو به خارج، برای آموزش و کسب تجربیات عملی
*برگزاری کنفرانسها و نمایشگاههای کتاب، انتشارات مقالات و نمایشگاههای بینالمللی و تجاری، صنعتیمیزان اهمیت و درجه تأثیرپذیری هر یک از این روشهای انتقال فنّاوری به عواملی چون ماهیت فنّاوری موردنیاز و توانایی ظرفیت کشور گیرنده فنّاوری برای یادگیری و جذب دانش فنی فنّاورانه بستگی دارد. انتخاب روش انتقال همچنین هزینهها و فواید فنّاوری انتقالیافته را مشخص میکند؛ بهعبارتدیگر، تعیین روش انتقال بخصوص در نتیجه تمایل عرضهکننده فنّاوری به عرضه آن به فرم بخصوص و نیز تمایل و توانایی گیرنده فنّاوری در اکتساب و جذب آن صورت میپذیرد.
بنابراین بهطورکلی روشهای گوناگون انتقال فنّاوری را میتوان بهوسیله بعضی از عوامل مهم مانند اهداف انتقالدهنده و گیرنده فنّاوری، سطح تواناییهای مدیریتی و ظرفیتهای فناورانه کشور گیرنده، اندازه بازار در دسترس و سرعت تحولات فنّاوری مشخص کرد. پس لازم است که در انتخاب روش انتقال فنّاوری نهایت دقت را به عمل آورد تا از به وجود آوردن اثرات نامطلوب جانبی نظیر کسری تراز تجاری و وابستگی فناورانه چنین انتخابی انجام شود. درصورتیکه حداقل آمادگی فنّاوری در کشور یا بنگاه نیازمند فنّاوری وجود داشته باشد میتوان با استفاده از تجارب مهندسان و متخصصان توانمند در عرصه موردنیاز، به فنّاوری دست یافت. تحولات جهانی امکان استفاده از این روش را افزایش داده است و بهعنوانمثال پس از فروپاشی شوروی سابق حدود چهار میلیون متخصص و دانشمند برجسته با بحران بیکاری روبرو شدهاند که حاضرند با شرایط بسیار مناسبی در سایر کشورها ازجمله ایران کار کنند.
در اروپا نیز چنین موقعیتهایی وجود دارد ازجمله روند رو به افزایش بیکاری در فرانسه و وجود افراد صاحبتجربه در کانون بازنشستگان آنها زمینه مناسبی برای استفاده از متخصصان است. حتی در شرایط عادی نیز میتوان با به خدمت گرفتن مشاوران مناسب به فوتوفنهای نهفته برای عرضه محصول «در نوع محصول/در فرآیند تولید/در نسبتهای مواد اولیه و غیره» دستیافت. برای استفاده از این روش آمادگی و انگیزه و علاقه متقاضی به کسب فنّاوری ضروری است و باوجوداین شرایط میتوان با هزینه بسیار پایینتری نسبت به سایر روشهای انتقال فنّاوری، فنّاوری را کسب کرد.
- عوامل موفقیت انتقال فنّاوری به کشورهای درحالتوسعه:
بهطورکلی کشورهای درحالتوسعه میتوانند درسهای پرارزشی از تجربه موفقیتآمیز بعضی از کشورهای صنعتی و تازه صنعتی شده بخصوص کشورهای واقع در شرق آسیا و آمریکای لاتین در امر توسعه فنّاوری و صنعتی بگیرند. تجربه موفقیتآمیز این کشورها نشان داده است که فراگیری و انتقال گسترده فنّاوریهای مناسب و مدرن به این کشورها آنها را قادر میسازد تا بر بهرهوری خود بیفزایند و در نتیجه به توسعه سریع صنعتی این کشورها منجر گردیده است و بهعنوانمثال، کشورهایی نظیر کره جنوبی، تایوان، برزیل و مکزیک بیشتر از طریق واردات و انتقال فنّاوری خارجی بهعنوان کشورهای تازه صنعتی شده در شرق آسیا و آمریکای لاتین مطرح گشتند. بهطورکلی عوامل موفقیت این کشورها را میتوان به دو عامل درونی و بیرونی تقسیم کرد. در درون این کشورها، عزم ملی برای توسعه فنّاوری سرلوحه همه برنامهریزیها و اقدامات قرارگرفته و کلیه بسترها و ساختارهای لازم برای تحقق این امر آمادهشده است. در بیرون نیز، به دلیل اشباع شدن فضای سرمایهگذاری در کشورهای پیشرفته، سرمایهگذاران غربی و شرکتهای بینالمللی به همکاری مشترک و سرمایهگذاری در این کشورها راغب بودهاند. اگرچه این کشورها را میتوان برخی خصوصیات و شاخصهای کلان اقتصادی نظیر درآمد سرانه، حجم اقتصادی، منابع اولیه و روند صنعتی شدنشان از دیگر کشورها متمایز کرد، باوجوداین بررسی عوامل موفقیت آنها میتواند برای کشورهای دیگری که درصدد پیروی از الگوی توسعه صنعتی مشابه آنها هستند، بسیار مفید باشد. بعضی از مهمترین عوامل مؤثر در انتقال موفقیتآمیز فنّاوری کشورهای تازه صنعتی شده، عبارتند از:*مدیریت کارا و مؤثر*همکاری نزدیک بین مراکز تحقیقاتی و صنایع*توجه به فعالیتهای تحقیق و توسعه*در دسترس بودن بازار کافی*قابلیت خوب و ظرفیت جذب کشور گیرنده فنّاوری*حمایت مؤثر دولت*تمایل انتقالدهنده و گیرنده فنّاوری*سیاست توسعه صادراتنمونه:بهعنوانمثال در زیر تجربه دو کشور ژاپن و کره جنوبی مطرح میشود:تجربه ژاپن:
ژاپن، یکی از کشورهای پیشرفته و یکی از بزرگترین صادرکنندگان محصولات صنعتی است و تنها کشوری است که فاصله زمانی بین درحالتوسعه بودن تا صنعتی شدن را با سرعتی بیش از هر کشور دیگر در نوردید. این کشور برای توسعه خود از الگوی غازهای در حال پرواز استفاده کرد که در سال ۱۹۳۷ توسط پروفسور آکاماتسو مطرح شد. در این الگو در مرحله اول، تقاضای داخلی بهطور کامل بهوسیله واردات تأمین میشود. مرحله دوم زمانی شروع میشود که قدرت خرید داخلی بهاندازهای میرسد که تولید داخلی سودآور بوده و قادر به شروع تولید باشد. بهتدریج رشد واردات کند شده و حتی تقلیل مییابد و تولید ملی بهتدریج جایگزین واردات از کشورهای پیشرفته میشود. هنگامیکه ظرفیت تولید بهاندازه قابلتوجهی رسید مرحله سوم آغاز میشود. در این مرحله صادرات شروعشده و بهتدریج با اشباع شدن بازار داخلی رشد فراوانی مییابد. هنگامیکه کلیه منافع ممکن کسب شد سرمایهها بهطرف محصولات پیچیدهتر رفته و بهتدریج کالاهای مصرفی تبدیل به کالاهای سرمایهای میشوند.اولویت واردات فنّاوری در این کشور با توجه به قانون مربوط به سرمایهگذاری خارجی در درجه اول به آن دسته از سرمایههای خارجی داده میشد که قادر باشند با بهبود کیفیت کالا و تولید بیشتر، کالاهای ژاپنی را در بازار بینالمللی مطرح کنند.
در این صورت صادرات نیز افزایشیافته و تراز پرداختهای خارجی به نفع ژاپن تغییر میکرد. اولویت دوم مربوط به پروژههایی میشد که در توسعه صنایع راهبردی مؤثر بودند.
ژاپن در انتقال فنّاوری همواره سعی کرده در کلیه مراحل مذاکره و طراحی گرفته تا مرحله راهاندازی و تولید، مشارکت فعال داشته باشند. ژاپن در هر زمینه، پس از دریافت فنّاوری بهصورت دانش متبلور در ابزار تولید و دانش مکتوب، ابتدا از متخصصان امر خواسته تا ابزار تولید را بارها تفکیک و سرهم کنند تا عملاً با دانش مکتوب و زیروبم فناوریهای مربوطه آشنا شده و شناخت لازم را کسب کنند، سپس معایب آن را اصلاحکرده و درنهایت دست به طراحی اصلاحشده آن بزنند.
بدین ترتیب فنّاوری دریافتی در داخل متحول شده و بهبود مییابد و درنهایت طرح جدید به صنایعی که قادر به تولید آن باشند سپرده میشود.
سیاست انتقال فنّاوری ژاپن چه در اجرا و چه در سرمایهگذاری، بهشدت نامتمرکز است. هسته این سیاست را شبکه مؤسسات پژوهشی منطقهای تشکیل میدهند که وظیفه اصلی آنها همیاری فنی در توسعه یا انطباق فناوریهای جدید، بهویژه برای شرکتهای کوچک و متوسط است. سرمایهگذاری دولت مرکزی، هزینه تجهیزات سرمایهای موسسههای پژوهشی را به نصف تقلیل میدهد و شرکتها و مقامات محلی، بقیه هزینه را تأمین میکنند.
در ژاپن ظرفیت بسیار خوبی برای جذب و تجاری کردن فنّاوری به وجود آمده است. شاهد مدعا اینکه بسیاری از محصولات تولیدی ژاپن در کشورهای دیگر ابداعشدهاند ولی در این کشورها توان رقابت باقدرت تولید ارزانتر و باکیفیت بهتر ژاپن وجود ندارد.
با توجه به اینکه علاقه و توانایی زیادی برای جذب، توسعه و انتشار فنّاوری در ژاپن وجود دارد، این کشور توانسته از کمهزینهترین روشها برای انتقال فنّاوری سود ببرد. بهاینترتیب که با انتقال فنّاوری در سطوح بالاتر توانایی فنّاوری «مرحله تحقیقات کاربردی و توسعهای» توانسته با پرداخت هزینههای نسبتاً کم مربوط به استفاده از حق اختراع، با بهبود فرایند تولید و عرضه کالا به قیمت پایین و کیفیت بالا، منافع سرشاری را نصیب خود کند. علاوه بر این ژاپن، استفاده گستردهای از روشهای غیررسمی انتقال فنّاوری ازجمله مبادلات علمی و فنی، بازدید از نمایشگاهها و مراکز علمی و فنی و موارد مشابه کرده است، بهطوریکه عمدتاً شرکتهای غربی از فراهم کردن امکان بازدید مهندسان و متخصصان ژاپنی از صنایع خود بیم دارند.
- تجربه کره جنوبی:
از میان کشورهای تازه صنعتی شده شرق آسیا، کشور کره جنوبی همواره بهعنوان الگو و نمونه رشد و توسعه سریع اقتصادی و صنعتی و انتقال موفقیتآمیز فنّاوری محسوب میشود. این کشور که در طی سه دهه ۶۰ تا ۱۹۹۰ میلادی از چنان نرخ رشد بالایی برخوردار بوده که همواره از آن بهعنوان معجزه رود هان یاد میشود. بهطورکلی در ادبیات مربوط به توسعه اقتصادی، به یکسری از عوامل موفقیت این کشور در توسعه سریع صنعتی و فناورانه نظیر روحیه تلاش و نظم کاری مردم این کشور، کمکهای وسیع مالی و فنی امریکا و ژاپن در مراحل اولیه توسعه صنعتی، نقش مؤثر سیاستهای اتخاذشده توسط دولت شامل سیاستهای گسترش صادرات و توسعه منابع انسانی اشارهشده است. اتخاذ سیاست گسترش صادرات در کشور کره جنوبی موجبات تشویق و تسهیل واردات و انتقال فنّاوریهای مدرن به این کشور را فراهم کرد. همچنین اتخاذ سیاستهای توسعه و گسترش منابع انسانی و سرمایهگذاری بسیار سنگین جهت آموزش و تربیت نیروی انسانی، ماهر، نقش بسیار مهمی در تقویت توانایی داخلی فناورانه آن کشور ایفا کرد.دولت این کشور همچنین با ایجاد محیطی مناسب و اجرای مؤثر سیاستهای کلان اقتصادی زمینه لازم برای پیشبرد سیاستها و راهبرد توسعه صنعت در این کشور را فراهم ساخت. البته باید خاطرنشان کرد که نمیتوان بهتنهایی یک عامل معین را بهعنوان موفقیت این کشور ذکر کرد بلکه این مجموعهای از عوامل مرتبط در حال پرواز “FLYING GEESE MODEL” کشورهای توسعهیافته که بهعنوان پیشروان فنّاوری پیشرفته مطرح هستند فناوریهای خود را به کشورهای تازه صنعتی شده که ازنظر سطح فنّاوری پایینتر هستند انتقال میدهند. زمانی که این کشورها، خلأ فناورانه “TECHNOLOGICAL GAP” خود را نسبت به کشورهای پیشرو کمتر میسازند، برخی از محصولات صنعتی خود را که قبلاً توسط کشورهای توسعهیافته ساختهشده است را به کشورهای درحالتوسعه صادر میکنند. بر طبق این نظریه کشور کره جنوبی از مدل ژاپن جهت نیل به توسعه از طریق پذیرش فناوریهای مناسب و انتقال فناوری پیروی کرد.سیاستگذاران کرهای جهت دستیابی به توسعه و رشد پایدار و تحول کارا در ساختار صنعتی این کشور اقدام به تقویت مداوم زیرساختهای صنعتی مبتنی بر توسعه توانائیهای مدیریتی و فناورانه داخلی در این کشور کردند. همچنین کنترل و هدایت دولت بر انتقال فنّاوری و سرمایهگذاری مستقیم خارجی، التزام و پایبندی آن بر اتخاذ سیاستهای حمایتی نظیر اعطای وامهای بلندمدت توسط بانکهای دولتی ازجمله عوامل مهم و ضروری جهت نیل به توسعه سریع صنعتی و دستیابی به سطوح بالاتر استانداردهای زندگی در این کشور محسوب میشود. سیاست توسعه علوم و فنّاوری در کره جنوبی بیشتر بر توسعه ظرفیت برای انتخاب صحیح، جذب و تطبیق فناوریهای وارداتی تأکید کرده است. همچنین دولت این کشور با اتخاذ سیاستهای بروننگر و گسترش صادرات، شرکتهای بزرگ صنعتی کرهای را تشویق کرد که در امر فنّاوری سرمایهگذاری بیشتری کنند تا قادر باشند در بازارهای جهانی بهتر به رقابت بپردازند، این امر بیشتر از طریق ورود کالاهایی «سرمایهای» که حاوی فنّاوریهای پیشرفته بودند انجام شد. انتقال فنّاوری در کشور کره جنوبی بیشتر از طریق روش واردات کالاهای سرمایهای صورت پذیرفته است. اگرچه بعضی از دیگر روشهای انتقال فنّاوری مانند روش کلید در دست و مهندسی معکوس نیز در مراحل ابتدایی توسعه صنعتی کره مورداستفاده قرار میگرفتند. همچنین، انتقال فنّاوری از طریق واردات ماشینآلات و وسایل و تجهیزات و کالاهای سرمایهای بهعنوان مهمترین کانال انتقال فنّاوری در طی دوره بین ۱۹۶۲-۱۹۸۶ بوده است که حدود ۲۱ برابر دیگر روشهای انتقال فنّاوری ازنظر مقدار در این کشور بالغ گشت.از دیگر عوامل موفقیت کره در توسعه سریع صنعتی، اتخاذ مجموعهای از سیاستهای توسعه منابع انسانی و آموزش و تربیت نیروی کار در این کشور بوده است. سرمایهگذاری بسیار زیاد دولتمردان کرهای بر روی آموزش و تربیت انسانی در تمام سطوح آموزشی، گام بسیار مؤثر و مفیدی در جهت اکتساب، جذب، تطبیق ئ توسعه فناوریهای وارداتی بود.بنابراین نکته قابلتوجه این است که کشورهای درحالتوسعه با توجه به توانائیهای فناورانه و زیرساختهای صنعتی خود باید اقدام به مطالعه الگوی توسعه کشورهای تازه توسعه شرق آسیا بخصوص کشور کره کنند.
منبع: مدیران ایران