Search
۱۴۰۳-۰۱-۱۰
  • :
  • :

تصمیم گیری‌های بهتر در کار

تصمیم گیری‌های بهتر در کار

هیچ چیزی برای رسیدن به موفقیت در کار تان به اندازه‌ی توانایی در تصمیم درست گرفتن، اهمیت ندارد. فرقی نمیکند که نیروی جدید میخواهید استخدام کنید یا محصول جدیدی تولید کنید. تصمیم گیری هسته‌ی اصلی تمام کارهایی است که میخواهید انجام دهید. خیلی جالب است که چطور ما در عمل اینقدر زمان کمی را برای تصمیم گیری در نظر میگیریم. سرمان شلوغ است، و اینطور که بنظر میرسد به جای فکر کردن کاملا بر خلاف آن رفتار میکنیم. میخواهم ۴ نکته‌ی کاربردی به شما بگویم که به درد این میخورد که شما را تبدیل کند به یک تصمیم گیرنده‌ی درست و حسابی.

اول اینکه از خودتان بپرسید، واقعا این تصمیم مهم است یا فقط یکی از آن کاراهایی است که باید انجام داد؟ من اسم این را میگذارم قانون ۲۰/۸۰.

۸۰% کارهایی که میکنیم، کارهایی هستن که فقط باید انجام بشوند. نه اینکه مهم نباشند، اما اهمیت استراتژیکی ندارند. ۲۰% بقیه شامل تصمیماتی است که برای اکثر آدمها، پروژه‌ها و فعالیتهایی که با آنها درگیر هستید، کاملا حیاتی است. اینها مهمترین عواملی هستند که شما را به سمت موفقیت در آینده سوق میدهند. اگه به قانون ۲۰/۸۰ توجه نکنید، وقت بیخودی برای تصمیماتی که اهمیت کمی دارند حرام کرده اید. نکته بعدی این است که، میزان اهمیت تصمیمی که میخواهید بگیرید را مشخص کنید. حواستان به تفاوت فکر و احساس باشد.

منظورم از فکر، بکارگیری منطق و یک رویه اصولی برای رسیدن به تصمیم است و منظورم از احساس، حس درونی در مورد یک موضوع خاص است. بگذارید خیلی کلی بگویم. برای ۸۰% آدمها تصمیم گیری با احساسشان خیلی راحت تر است و برای ۲۰% بقیه تصمیم گیری با فکرشان. اصولا اکثر ما بیشتر به تصمیم گیری با احساسمان تمایل داریم. علتش هم این است که سرمان بیش از حد شلوغ است. مشکل اینجاست که احساسمان در اکثر مواقع، بر اساس تصمیماتی که قبلاً گرفتیم، خیلی غرض ورزانه به مسائل نگاه میکند. اشتباهی که ما میکنیم این است که بنظرمان می آید موقعیتی که الان در آن هستیم خیلی شبیه موقعیتهایی هست که قبلا تجربه کردیم.

همین باعث میشود که باور کنیم راه حل‌هایی که قبلا در گذشته از آنها استفاده کردیم، الان هم جواب گو است. وقتی به این موضوع شک کردید، مفروضاتتان را دوباره بررسی کنید. بعد مغزتان را به کار بیندازید و به یک راه حل جدید و منحصر به فرد فکر کنید. سوم اینکه وقتی در مسیر درست فکر کردن قرار گرفتید و از مغزتان به جای دلتان کمک گرفتید، بر اساس مدل فرایندی تصمیم گیری رفتار کنید. برایم عجیب است که چطور ما در اکثر مواقع از یک مدل فرایندی بخصوص یا یک متدولوژی برای تصمیمات مهم استفاده نمیکنیم. برای مثال، بگذارید مدلی خیلی معروف و ساده را به شما بگویم:

مشکل را تعریف کن، حالتهای مختلف را در نظر بگیر، گزینه‌های موجود را بررسی کن، تصمیم لازم را بگیر.

شاید باورتان نشود، اما تعداد خیلی زیادی مدل ساده وجود دارد که میتوانید براحتی از آنها استفاده کنید و به شما کمک میکند که هیچ فرضی از زیر دستتان در نرود و تصمیم خام نگیرین. پس برای خودتان یک مدل پیدا کنید. در نهایت اینکه به تنهایی تصمیم نگیرید. از کسی کمک بگیرید که تعمداً با شما مخالفت کند. یکی را پیدا کنید که بتواند مداوم از شما سئوال کند، مفروضاتتان را به چالش بکشد و با شما بنشیند و بحث کند تا منطقتان را بسنجد . اگه فرصت و وقتش را داشته باشید، چنین آدمی همیشه به دردتان میخورد اما یادتان باشد که از چنین آدمی برای گرفتن تصمیمات بزرگ استفاده کنید. هیچوقت از یک بحث صادقانه‌ی کوچک نترسید.

به طور کلی، این نکات میتوانند کیفیت تصمیم گیری شما را بالا ببرند. چند مورد هست که برای کارتان حیاتی و اساسی است، یکی از آنها تصمیم گیری است. از شما میخواهم که کمی بیشتر فکر کنید. به تصمیمی که گرفتید فکر کنید، به نبرد بین فکر و احساساتتان. به نیازتان به فرایند تصمیم گیری و به ارزشی که میتواند یک نفر با نظر مخالف داشته باشد. اگر حواستان به این چیزها باشد خیلی زود در مسیری قرار میگیرید که شما را به یک تصمیم کاربردی و منطقی هدایت میکند.

منبع: مدیران ایران




پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *